یادگاری ۴۷

ساخت وبلاگ
بعضی وقت ها که میخواهم برم سرکار از اسنپ یا تب سی استفاده میکنم مخصوصا روزهایی که خیلی سرکار خسته شدم و گرمای تابستون مجال قدم زدن نمیده آدرس شرکت ما هم خیلی به قول معروف هفل هشت همیشه کلی باید برای راننده ها توضیح بدهم بیا این ور برو اون ور آخر سر هم متوجه نمی شوند ولی یک بار یکی شون خوب متوجه آدرس یادگاری ۴۷...ادامه مطلب
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 7:47

شرکت که توش کار میکنم به این شکل که میز های کاری پشت سر هم هست هر کسی که سمت و یا سابقه کاری بیشتری از دیگران داشته باشه عقب تر میشینه یکی از خانم ها که همکار منم هست خیلی وسواس و نیاز داره حتما سمتش بیشتر از بقیه باشه و با میز های عقب بشینه حالا به هر قیمتی که باشه  شده پست دیگران ازشون بگیره... دو یادگاری ۴۷...ادامه مطلب
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 7:47

امروز تو تلگرامم خواندم تو کشور نروژ برای ترویج کتاب خواندن و کتاب نوشتن خود دولت از نویسنده های تازه شروع به کار کرده ۱۰۰۰ نسخه از کتاب شون میخره تا تشویق بشوند برای دوباره کتاب نوشتن 

به جای این خیریه های احمقانه که فقط پول میگیرند شال و کلاه میخرند ای کاش از این مدل خیریه ها وجود داشت 

خدا یا یک قدرت و زمان مناسبی بهم بده تا خودم از این مدل خیریه ها راه اندازی کنم 

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۶ساعت توسط گلفام |
یادگاری ۴۷...
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 55 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 7:47

وقتی میرید تو واگن اقایون همه سر جای خودشون ساکت نشسته  مگر اینکه با هم دوست یا همکار باشن حرف بزنن  جدیدن هم تکنولوژی پیشرفت کرده هر کسی یک گوشی دستشه با گوشیش سرگرمم  ولی امان از واگن خانم ها اصلن ربطی نداره کسی که بغل دستت نشسته میشناسی یا نمیشناسی ریز ریز در حال حرف زدن  کلن اگر کسی یک بار هم گذ یادگاری ۴۷...ادامه مطلب
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 58 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 19:06

خیلی دوست دارم یک بار نظر راهبر مترو در مورد واگن خانم ها پبرسم 

یک بار ته مترو بودم مترو هم شلوغ بود راهبر بد ترمز کرد یکی از بچه های دانشگاه  زد به درش گفت الاغ 

یک بار هم اوایل پائیز بود هوا دم داشت  دوستم آیفون راهبر زد گفت هواکش بیشتر کن خفه شدیم 

بعد چند دقیقه یک خانم مسنی ایفون زد 

چه خبر یخ زدیم هواکش کمش کن 

+ نوشته شده در شنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۲ساعت توسط گلفام |
یادگاری ۴۷...
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 58 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 19:06

یادگاری 40 یکی از این پسر های دست فروش بودند جنس هاشون مونده بود نفروخته بودن دستمال کاغذی و زیور آلات پلاتینی دخترونه می فر وختند  اول اومدن پیش من ، منم دیدم چون بچه هستن فقط یک دستمال کاغذی خریدم یک پسر بغل دستم نشسته بود به اون بیچاره شروع کردن گیر دادن که باید از ما خرید کنی پسر هم گفت اون آئین یادگاری ۴۷...ادامه مطلب
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 53 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 19:06

دم در ایستاده بودم مترو هم شلوغ بود به ایستگاه بعدی رسید کسی مقصدش نبود همه هم سر جاشون با عزم راسخ ایستاده بودن یکی از مسافر هایی که می خواست سوار شه  چون خیلی شلوغی بود نتونست  جمعیت تکون نمی خوردن برگشت گفت امام زاده که نیست منتظر حاجت وایسادید برید عقب ما هم سوار شیم 
+ نوشته شده در دوشنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت توسط گلفام |
یادگاری ۴۷...
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 59 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 19:06

 رو یک صندلی نشسته بودم آقای محترمی هم رو به روم وایساده بود به مرکزی ترین ایستگاه یعنی امام خمینی رسیدیم تو ایستگاه امام خمینی جابجا شدن بیشترین آمار داره نسبت به دیگر ایستگاه ها  آقای محترم کنار من نشست و یک خانمی اومد با حقه همیشگیش بچه بغل و شوهر خانم هم به مردهایی که نسشته بودن یک نگاهی کرد و آ یادگاری ۴۷...ادامه مطلب
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 68 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 19:06

به بینیم چسب زده بودم همون بچه مذکور پست قبلی چون می خواست از این سر واگن بدوو او سر واگن پدر و مادرش به خاطر اینکه بچه سر جاش بشینه به بینی من اشاره کردن گفتن اگه بری دماغت مثل دماغ این خانم میدیم دست آقا دزد ببره  بچه هم ترسیده بود یک نگاه به من میکرد یک دستی هم به بینیش میزد میگفت دماغ من آقا دزد یادگاری ۴۷...ادامه مطلب
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 55 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 19:06

یک بار دیگه به خاطر چسبی که به بینیم زده بودم داشتم راه میرفتم از جلوی یک بچه رد شدم بلند گفت چطوری دماغ خراب 

فرهنگ متلک انداختن به دختر ها و کار به همه داشتن از دوران کودکی جریان دارد 

تو رو خدا بچه هاتون درست تربیت کنید 

+ نوشته شده در شنبه نهم آذر ۱۳۹۲ساعت توسط گلفام |
یادگاری ۴۷...
ما را در سایت یادگاری ۴۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manometro بازدید : 49 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 19:06